نویسنده: پارمیدا سروندی
جامه ها و تنپوش ها نمایانگر آداب و فرهنگ مردم زمانهاي گوناگون این بوم و بر بوده است. گاه در کهن روزگار ایران، جامه و پوشش، نشان از جایگاه و مرتبه اجتماعی افراد محسوب میشد. این جامه ها گاه تحت تأثیر عوامل و شرایط مختلف، تغییر و دگرگونی یافتهاند. در دوران قاجار، بر اثر نفوذ فرهنگ غربی، سفرهای پادشاهان قاجار و مدرنیته ظاهری، اقتصاد جامعه و مذهب، پوشش های متفاوتی در عرصه جامعه و اندرونی کاخها و همچنین، در بیوت و خانهها پدیدار شد. انگیزه و هدف از نگارش این پژوهش، نگرش و مطالعه تنپوش ها و سرپوش های و در کل پوشش بانوان قاجار اعم از زنان دربار و سایر بانوان متأثر از تحولات اجتماعی و سیاسی است
منابع و نوشتارهای مورد اشاره و بهره گیری، کتب و مقالات و سامانه های اینترنتی بوده است. چارچوب نظري پژوهش، مطالعه جامعه شناسانه سنت ایرانی و تجددگرایی غربی بر البسه بانوان است. برآمدها و نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر اثرگذاري قابل توجه جریان مدرنیته غربی و روشنفکری، بر روی پوشش بانوان قاجار و به ویژه سرپوش و تنپوش آنان است.
مقدمه
اگرچه پیش از دوران قاجار، سعدي در شعري سرود: «نه همین لباس زیباست نشان آدمیت»؛ لیکن در مقاطع مختلف تاریخ ایران، جامه تن، نمایانگرِ تمکُن، شأن، منزلت و برجستهتر از همه، «فرهنگ» آن جامعه بوده است. این یک مسئله غیرقابل انکار است که اجتماعِ بشري از یک دوره بسیار طولانی «مردسالاري» گذر کرده است و خانه نشینی و انزواي زنان و تنگ شدن عرصه حضور در جامعه بر آنان و در پرده نگهداشت زن (طاهري، 1397 :11)، نوشتن و نگارگري از آنان در قیاس با مردان را کمرنگتر و دشوار نموده است.
در دوران قاجار، فضاي سنتی حاکم بر اجتماع ایرانی که بهواقع همان تکرار طوطیوار کلیشههاي سنت محسوب میشد، آماده پوستاندازي بود. بستر آن به دست پادشاهان و تحصیل کردگانِ از فرنگبرگشته و فرنگیان فراهم شد. در این میان زن و متعلّقات او مانند پوشاك، در وهله نخست آماج امواج بیگانه قرار گرفت و به عنوان نماد فرهنگی، نمایانگر تغییرات گردید (اباذري و طیبی، 1395 :16).
جامه ها و تنپوش ها نمایانگر آداب و فرهنگ مردم زمانهاي گوناگون این بوم و بر بوده است. گاه در کهن روزگار ایران، جامه و پوشش، نشان از جایگاه و مرتبه اجتماعی افراد محسوب میشد. این جامه ها گاه تحت تأثیر عوامل و شرایط مختلف، تغییر و گرگونی یافتهاند. در دوران قاجار، بر اثر نفوذ فرهنگ غربی، سفرهای پادشاهان قاجار و مدرنیته ظاهری، اقتصاد جامعه و مذهب، پوشش های متفاوتی در عرصه جامعه و اندرونی کاخها و همچنین، در بیوت و خانهها پدیدار شد. انگیزه و هدف از نگارش این پژوهش، نگرش و مطالعه تنپوش ها و سرپوش های و در کل پوشش بانوان قاجار اعم از زنان دربار و سایر بانوان متأثر از تحولات اجتماعی و سیاسی است.
فضای جامعه در دوره قاجار براي زندگی مردم، کاملاً سنتی بود. در آن روزگار، زن بخشی از مایملک مرد محسوب میشد و از حقوق چندانی بهرهمند نبود. «طرز پوشش او نیز بنا بر قوانین سنت، از پیش تعیین شده بود که به پندارِ برخی، بدترین و سختترین دوران حیات زن ایرانی، در عصر قاجار سپري شد» (کدي، 1384 :41 ). نظام خانواده و هنجارهاي اجتماعی، جهان بستهای را فراهم ساخته بود که در عمل امکان بروز فردیت را به زنان نمیداد، حتی سرگرمیهای زنان، امکان کنشگری او را فراهم نمیکرد» (ترابی، 1388 :2).
مذهب و پوشش
در برابر برخی بر این باور هستند که یکسانی سرپوش و تنپوش بانوان قاجار پیش از تجدد، (در مقایسه با روزگار کنونی) محصول عوامل سنتی و مذهبی حاکم بر آن روزگار بوده و تنها شمارِ اندکی از بانوان، مرزها را گسسته و پا فراتر نهاده بودند. بیشتر بانوان، سرنوشتی همانند هم داشتند و بالتبع در زمینه پوشاك نیز منفعل و بیاراده بودند (اباذري و طیبی، 1396 :17). برخی دیگر بر این اندیشه بودند که پايبندی به مذهب بین زنان قاجار، عامل بازدارنده مهمی در برابر تغییر کامل سبک پوشش بانوان بوده است. زنان در گزینش البسه خود نقش اثربخشی نداشتهاند و همچنین نفوذ سلیقه و اراده شخص شاه، عامل بسیار موثري در تغییر مدل لباس زنان دربار بوده است (جهانی و چنگیز، 1396 :386).
نگرشی بر سرپوش و تنپوش رایج دوران قاجاریه پیش از تجدد
در عهد سلطنت فتحعلی شاه که از پیش بر اثر مساعیِ آغامحمدخان قاجار مرکزیت و آرامشی در سراسر ایران پدید آمد، یک رنسانس یا بازگشت به طرز زندگانی ایران قدیم در اغلب شئونات پیش آمد. این رنسانس در لباس مردان و زنان نیز تغییراتی به وجود آورد و به تقلید لباس های باستانی، جامه های بلند و باوقار مرسوم شد (غیبی، 1385 :583). پیراهن زنان در دوره نخست قاجاریه ادامه همان پیراهن نازك و یقه چاكدار دوره زندیه است که در زیر گردن با دگمه ای بسته میشد.
دوره دوم
دوره دوم این حکومت که از اواخر دوران پادشاهی ناصرالدینشاه شروع شد شامل تحولات چشمگیر در پوشش زنان است. تبدیل دامنهاي بلند به تنبان و شلیته کیکی از مهمترین این تغییرات بود (غیبی، 1385 :587). در این دوره پیراهن بانوان ایرانی مانند پیراهن شوهرانشان بسیار کوتاه و بدون یقه و سینه باز است. پیراهن با دگمه ای زرین و مروارید نشان به گردن بسته میشود. پارچه این پیراهن ها را از ابریشم ظریف گلدوزی شده برمیگزینند. دور یقه آن نیز در سه ردیف، مرواریدهایی کوچک میدوزند. زنان نیز مانند مردان پیراهن را روی شلوار میکشند (غیبی، 1385: 584). اجزاي پوشاك اندرونی شامل شلیته (تنبان)، پیراهن، آرخالق و پوشش سر و اجزاي پوشش بیرونی شامل چادر، چاقچور و روبنده است.
پوشش بانوان قاجار در اندرونی و بیرونی
به طور کلی، تنپوشِ زن قاجاري به دو دسته لباس اندرونی (متناسب با حضور در منزل) و لباس بیرونی (متناسب با حضور در اجتماع) تفکیک میشد. بر طبق عکسها و نگارههای بهجامانده، سرپوشِ اندرونی عبارت از دامن پرچین و کوتاهی به اسم شلیته بود. بستن شلیته پایینتر از کمر، مرسوم بود و قسمتی از شکم و ناف بانو دیده میشد. به همراه این دامن، از پیراهنی کوتاه استفاده میکردند. البته این طور به نظر میرسد به علت بلندي دامن، شلوار از اهمیت چندانی برخوردار نبود (آقاحسین شیرازی، 1389: 248).
نفوذ فرهنگ غربی و سوق به سوي دگرگونی پوشش بانوان قاجار
از میانه دوران قاجار، تماس فکري با غرب از طریق نهادهای نوین نظامی، بوروکراتیک، و آموزشی، زمینه شکلگیري طبقه تحصیلکرده و حرفهاي تجددگرایی را در ایران فراهم ساخت که عامل رواج سبکهاي پوشاك اروپایی شد (محمدي و سیداحمدي زاویه، 1397 :181). در زمره نخستین جهشهاي به سوی مدرنیزاسیون کشور که با خود ویرایش جامه و لباس مردم را به همراه داشت، میتوان به اصلاحات امیرکبیر اشاره نمود (گراوند و رستمی، 1398 :92 -87). دوره صدارت وی، برای یکسان کردن البسه و جامه ها، «کلیجه» و شلوار تنگ اتریشی معمول شد. اقتباس «ملیله دوزی» و «مفتول دوزی» از اتریش و دوختن دکمه شیر و خورشید واردشده از انگلیس برای نخستین بار مرسوم شد و سپس دکمه ها را در ایران ساختند.
لباس زنان دربار پس از تجدد
زنان دربار ناصرالدین شاه در انتقال شیوههاي نوین لباس و چادر به زنان جامعه بسیار تاثیرگذار بودند. خصوصاً مهدعلیا (مادر ناصرالدین شاه) که در بهوجودآوردن روشهاي تغییریافته البسه پیشگام بود. در اواخر حکومت ناصرالدین شاه، استفاده از چادر کمري در بین زنان دربار معمول شد. این چادر نماز پارچه نیم دایره و کوتاهی بود که به کمر میبستند و به جای دامن هاي بلند و تنبان هاي کوتاه معمول شده بود.
جنس چادر کمري را از زري، مخمل، ترمه کشمیری و اطلس انتخاب میکردند و چادر را با دگمه و مادگی یا سنجاق به کمر میبستند که مانند دامن های امروزی میشد. کاربرد این چادر تنها در خانه بود. به طور کلی چادر زنان در دوره ناصرالدین شاه دارای تنوع بیشتری همراه شد که شامل چادر نماز، چادر چاقچور، چادر کمری و روبنده میشد. چادر نماز و چادر بر چند قسم بود. اول چادر نماز که یا از چیت (کرباس) دوخته میشد و زنان عادی از آن استفاده میکردند، یا از مخمل و اطلس و حریر بود که مخصوص اعیان بود. شکل آن، پارچه ای نیم دایره چرخی یا مربع بود که درخانه سر میکردند (فضل وزیري، 1392 :83).
چادر روستایی قاجاری
چادر دیگري که زنان عادي و روستایی در خارج از خانه مورد استفاده قرار میگرفت؛ کرباس رنگی چهار خانه اي بود که آن را چادر شب هم میگفتند. این چادر به رنگ های آبی و قرمز مایل به قهوهای بود که در شهرها و روستاهاي ایران استفاده میشد. زنان اعیان و درباري از چادرهای با کیفیت ممتازی برخوردار بودند و به وسیله مرغوبیت پارچه آنها جایگاه اجتماعیشان مشخص میشد. چادر با چاقچور در میان زنان ممتاز و شهری استفاده میشد. در اواخر دوره قاجار و در آغاز دوره مشروطیت برخی از عادات و رسوم که تا چندی پیش از آن خلل ناپذیر مینمود؛ سست شد. چاقچور در میان زنان جوانتر از میان رفت و به جاي روبند، «پیچه» عمومیت بیشتری پیدا کرد.
روشنفکران بومی و اثرگذاري آنان بر پوشش زنان قاجار
در اواخر دوران قاجار و تحت تأثیر ادبیات روشنفکرانی چون آخوندزاده، نقش زن از حالت سنتی و تحتالسیطره مرد بودن برون آمده و نقشی کنشگرایانه یافتند. اگرچه این کوششها و آمالها تأثیر گستردهاي در زمان آنان نداشت، لیکن سیر تغییر را در پیش انداخت. نمایشنامههای میرزا فتحعلی آخوندزاده پر از زنانی است که در برگزیدن منصب، پوشاك و حقوق اجتماعی، حتی شوهر آینده خویش مستقل هستند. زنان داستان او موفق میشوند نظرات خود را با مردان در میان گذاشته و حق انتخاب دارند و به نوعی، نمایشنامههای وی آیینه اجتماع و محلی برای برونداد اندیشههای وی در رابطه با آزادی زنان است(آدمیت، 1349 :49 -45).
برخی بانوان نیز پوشش را به مثابه جلوهای بیرونی از نیاز به تغییر نگرش به زنان و ممتاز شدنشان از سایر همجنسان خود میدیدند. طرفه آنکه پوشاك میتواند ابزاری براي اجتماعی شدن و کنترل اجتماعی و از سوي دیگر، برای رهایی از محدودیتهای فرهنگی بهشمار آید (آدمیان و دیگران، 1391 :162).
نتیجه گیری
در دوره قاجار، نخستین تأثیرات برجسته و چشمگیر از پوشاك غرب در پوشش زنان را میتوان پس از سفر ناصرالدین شاه و سایر کارگزارانِ حکومتی، مشاهده نمود. پس از احساس عقبماندگی و لزوم تغییر در جامعه حاجت به ورود متخصصین فرنگی و تحصیلکردههای غربی رسید. در این میان، ضرورت آموزش و به مدرسه رفتن دختران و تغییر نقش فردي آنان در اجتماع و فرنگی مآبی ظاهري، جامه و تنپوش زنان را دستخوش دگرگونی قرار داد. نهایتاً موج تجددطلبی ناشی از ورود بیگانگان و گرفتن انحصارات و امتیازهای اقتصادی از ایران، رواج روزنامهها، عکاسی و نقاديهای روشنفکران و ورود تحصیلکردههای فرنگی کمکم بر پوشش افراد و حتی پوشش و جامه زنان تأثیرات محسوس نهاد.
به طور کلی میتوان در مورد تنپوش بانوان قاجار قائل به دو دوره متفاوت شد. دوره نخست که پیش از سفر ناصرالدین شاه و سایر مقامات و همچنین تحصیلکردههای از فرنگ برگشته، است، البسه و پوشش ها مبتنی بر دنباله روي و تقلید از تنپوش های سنتی و باوقار دوران ایران باستان بوده است. پس از دوران تجدد نیز این تقلید و دنبالهروی تداوم و استمرار دارد، اما اینبار با سویی فراملی و غیربومی، از غرب و پوشش فرنگی الگو میگیرد. هر چه به سوی مشروطه و اواخر دوران قاجار پیش میرود، تنپوش ها و جامه ها با کشش بیشتری به لباس غربی، سوق مییابد و این تقلید و پیروی، جامه بانوی ایرانی را دستخوش دگرگونی قرار میدهد.