کیچ واژهای اخذ شده از زبان آلمانی است. هنر کیچ، شامل هنر یا اشیایی است که به دلیل شیک بودن یا بیش از حد احساساتیبودن، ذائقه بدسلیقه تلقی می شوند اما دیگران از آن لذت می برند یا به شیوه ای کنایهآمیز یا آگاهانه و یا به دلیل خندهدار بودن به آن گرایش نشان میدهند. طبق بیان فرهنگ لغتهای معروف، کیچ به این معناست: هنر، اشیاء یا طرحی که به دلیل ظرافت یا احساساتی بودن بیش از حد بد سلیقه هستند. آنها گاهی اوقات به روشی کنایهآمیز یا آگاهانه مورد قدردانی قرار میگیرند.
ویژگیهای هنر کیچ
آثار هنری تقلیدی، اغراق آمیز و بیش از حد آراسته شده تعریف کلی و غیر جامع هنر کیچ است. کیچ اغلب به آثار هنری تقلیدی اشاره میکند. آثار تولید شده بدون خلاقیت یا آثاری که یا به وضوح یا به طور مبهم کپی و تبدیل شدهاند در این دسته محسوب میشوند. آثار کیچ در این تعریف، از اصل یا حتی طبیعت تقلید نمیکنند. آنها صرفاً یه الگوبرداری از آثار دیگر میپردازند و اغلب دارای عنصری اغراق آمیز هستند که گاهی اوقات به وضوح قابل توجه و گاهی مبهمتر است.
نامگذاری
هنر کیچ، معمولاً بدون ابهام تا حدودی آشنا و فورا خوشایند به نظر میرسد. خریدار برای لذتبردن از این هنر، نیازی به آگاهی در مورد هنر یا ذائقه ظریفی ندارد. محصولات کیچ، به عنوان محصولات تولید انبوه مطرح هستند. آنها برای فروش ساخته شدهاند، تا مصرف و دیر یا زود به فراموش شوند.
کیچ آرت، معمولا با هنر عوام شناخته میشود اما به معنی هنر فولکلور و روستایی نیست. این کلمه برای اولین بار به آثار هنری اطلاق شد که پاسخی به بخشهای خاصی از هنر قرن نوزدهم با نوعی زیباییشناسی خاص محسوب میشد. این آثار، به نفع چیزی بود که منتقدان هنری بعدی، آن را احساساتی بودن و ملودرام اغراقآمیز میدانستند. از این رو، «هنر کیچ» با «هنر احساسی» پیوند نزدیکی دارد. نامگذاری هنرهای تجسمی به عنوان «کیچ» عموماً تحقیرآمیز و به معنای زشتبودن اثر مورد نظر به کار میرود. اثر هنری مورد نظر به این ترتیب، به جای شایستگی هنری واقعی، صرفاً هدفی تزئینی دارد.
هنر کیچ در مقابل هنر عالی
استفاده از کیچ به عنوان یک اصطلاح نادیده انگاشته برای کل فرهنگ عامه شروع شد. کلمنت گرینبرگ، منتقد هنری آمریکایی، در مقالهاش «آوانگارد و کیچ» که در سال 1939 منتشر شد، اینگونه نوشت: یک تمدن بهطور همزمان دو چیز متفاوت از جمله شعری از تیاس الیوت و آهنگ تین پان کوچه، یا نقاشی براک و یک جلد شنبه ایونینگ پست را تولید میکند. برای گرینبرگ تنها دو قطب از فرهنگ وجود داشت. هنر مدرنیستی جدی، مانند شعر الیوت یا یک نقاشی کوبیست، در مقابل هنر خالی از جمله موسیقی پاپ و نقاشی های نورمن راکول که اکثریت ترجیح می دهند.
توماس کولکا میگوید: اگر آثار هنری بهصورت دموکراتیک مورد قضاوت قرار میگرفتند، یعنی بر اساس تعداد افرادی که آنها را دوست دارند، کیچ به راحتی همه رقبای خود را شکست میداد. با وجود جایگاه آن به عنوان منبع لذت برای مخاطبان انبوه، کیچ معمولاً یک محصول منفی در نظر گرفته و به عنوان یک بیانیه تحقیرآمیز استفاده میشود. هنری که به جای به چالشکشیدن هنجار جمعی، منبعی از سرگرمی محض در تقابل با ادراک والای ایجاد شده توسط هنر عالی است.
نمونهها
نمونههایی از کیچ ممکن است مختص یک زمان و مکان و یا کاربرد جهانی داشته باشند. جلدهای مجله شنبه ایونینگ پست نورمن راکول مظهر کیچ آمریکایی دوران جنگ جهانی دوم است. کیچ جهانی در کپیهای یادگاری مکانهای معروف توریستی در سراسر جهان قرار دارد. آثار هنری که پیش از ورود این کلمه به زبان، عامیانه خوانده میشدند، اکنون به صورت پیشینه کیچ تلقی میشوند.
نقاشیهای پیش از رافائلی و برخی از ترکیببندیهای واگنر با احساسگرایی تئاتری و تأثیرگذاری کیچ همسو هستند. نمونههای غیرقابل انکار هنر عالی را میتوان به کیچ تبدیل کرد. ماتی کالیسکو را معتقد است که تعیین کیچ بودن یک شی همیشه شامل ملاحظات هدف و زمینه است. بنابراین، خیابان پاریس گوستاو کایلبوت: یک روز بارانی کیچ نیست، اما چترهای فروخته شده در مؤسسه هنری شیکاگو که با تکثیر نقاشی تزئین شده اند، کیچ قطعی هستند.
مخاطبین کیچ آرت
تئودور آدورنو میگوید: : بسیاری از مردم میخواهند خوش بگذرانند. تجربه کاملاً متمرکز و آگاهانه از هنر فقط برای کسانی امکانپذیر است که زندگیشان چنان فشاری بر آنها وارد نمیکند که در اوقات فراغت خود رهایی از خستگی و تلاش را همزمان بخواهند. هنر عالی، به این ترتیب، مرتبط با جامعه برژوازی و نیز فرهیخته است، کل حوزه سرگرمیهای تجاری ارزان، منعکسکننده این میل دوگانه است که از ویژگیهای کیچآرت محسوب میشود. این نوع هنر منجر به آرامش توده مردم می شود زیرا طرح دار و از قبل هضم شده است.
مفاهیم طبقاتی و کیچ آرت
تشخیص مفاهیم طبقاتی در تحلیلهای کیچ سخت نیست. پس از انقلاب صنعتی، طبقات کارگر و متوسط شهری از نظر مادی و معنوی با وسایل تولید مکانیزه پیوند خوردند. تأکید بیشتر بر اوقات فراغت شخصی، با عدم استقلال آنها مقابله کرد.
گسترش فاصله بین هنر عالی و زندگی روزمره، هنر را به دستان عده معدودی ممتاز سپرد که با گذشت زمان برای پرورش تواناییهای ادراکی خود، میتوانستند با چشم یا گوش آموزش دیده به آثار آوانگارد نزدیک شوند. برای گرینبرگ، آدورنو و دیگران، محبوبیت فزاینده کیچ به عنوان تهدیدی برای آخرین بقایای فرهنگ عالی در جامعه مدرن تلقی میشد.
کیچ در مد
شاید بهترین عبارت برای توصیف کیچ با کلمه “عجیب و غریب” است. کیچ اغلب زشت در نظر گرفته می شود، اما در واقع مد است. ریسک پوشیدن لباس رنگین کمان بخشی از مد شدن است. پوشیدن کوله پشتی، کفش یا کت به عنوان بخشی از لباستان، میتواند شما را عاشق این روند کند.
مفهومی متفاوت در مد
کیچ در طراحی لباس بیش از هرچیز یک سبک و تم آگاهانه است و با تعریف رایج آن که بدون ایده و تفکر عجین شده، متفاوت است. یعنی استفاده از زرق و برق، رنگ، احساسگرایی و شلوغی موجود در سبک کیچ با محوریت طنز و اغراق است.
مفهوم رایح کیچ در مد
اصطلاح کیچ علاوه بر یک سبک و تم در دنیای مد و فشن، مصداق لباس بی کیفیت از لحاظ تولید و طراحی نیز محسوب میشود. ویژگیهای انتقادی پارچه و پوشاک کیچ در دنیای مد شامل موارد زیر است.
- تقلید یا تکثیر نقوش دست بافتهها، پارچه های دست ساز، ظروف سفالی، فلزی و…
- تقلید از سنت و تقلیل آن در نقش پردازی های بدون ایده، تنها به قصد تولید موتیفهای تزیینی پر زرق و برق، کلیشهای و مصرفی
- استفاده از پارچههای ارزان و مشابهه نمونههای اصلی
- طراحی تلفیقی سبکهای مختلف بدون تفکر آگاهانه
- تولید انبوه پارچهها و پوشاک تقلیدی